+ من ، برادرم و پدرم رو با فاصله ۱۰ سال بخاطر دونوع خاص از خانواده سرطان خون از دست دادم. روزهایی رو یادم میاد که بخاطر دوران شیمیدرمانی و ضعف سیستم ایمنی، مراقب بودیم که حتی سرما نخورن، دچار عفونت نشن و... . حالا همچین شرایطی بطور کلی برای همه پیش اومده و بطور خیلی خاص تر و شدیدتر برای کسانی که بیماریهای زمینهای و نقص سیستم ایمنی و تنفسی دارن. گفتم اگه این روزا یه کم نگران سلامتی و تمیزی و کنترل عفونت هستین و وسواسی شدین و هی همه چی رو تمیز میکنین و با خودتون میگین آخه تا کی اینطوریه؟ و هی از دوران وضعیت سفید صحبت میکنید و استوری میذارید، یادتون باشه خانوادههایی هستن که خیلی سالها درگیر این روال هستن و این نگرانیهای چند هفتهای ما رو همیشه دارن!
+ هنوز اونقدر خوشحالتر نشدم که قرار بود... بیمارستانها ماسک ندارن. شهرستانها که گان هم ندارن. نمیدونم اینهمه ماسک و وسایل که از انبارهای محتکران پیدا میشه، کجا میره؟! هر روز توی بیمارستانها درگیر روال غلط ضدعفونیشون هستم. اصلا بلد نیستن! چون یه عمر واقعا پروتکل ضدعفونی رو انجام ندادن و فقط فرمهاشو پر کردن و رد کردن. راحت میشه فهمید چرا اینقدر آمار مرگ بخاطر عفونت بیمارستانی بالاست. با این اوضاع فکر میکنم بخاطر بیمارستانها ، عید رو هم کاملا تهران بمونم. نمیدونم تا کی بهتر خواهد شد. عید برای ایرانیها دوره خطرناکیه. چقدر باید خودمونو کنترل کنیم!
+ دکتر بود، لم داده بود و با تمسخر میگفت «سال ۲۰۲۰ شده ، هنوز میگن با عن الاغ ضدعفونی کنید! بیسوادا» ، فرصت نشد من برینم بهش، ولی آقای متخصص کنترل عفونت بهش گفت «ده ساله با همین عن الاغ، آلمانها داروهای غیرشیمیایی میسازن. با شیر الاغ، داروی آسم میسازن،، اونوقت سال ۲۰۲۰ شده، دکترای ما فقط بلدن آنتی بیوتیک شیمیایی تجویز بکنن و حاضر نیستن یه کم مطالعه بکنن» ... سکوت تلخی بود.
اره دکترای ما اونقدر درگیر پول شدن که خییلییاشون فرق گوز و مقوا رو تشخیص نمیدن.
+ تقریبا از اول هفته، خیلی از موارد کرونا مثبت که حالشون خوبه رو با دارو دستورالعمل، میفرستن خونه برای قرنطینه خونگی. تعداد کمیاز کرونا مثبتها به مراقبت پزشکی نیاز دارن. باز هم شما را توصیه میکنم به تقوای الهی، نظافت عمومی، مراقبت از کودکان و پیرها و بیماران حساس :-) زیاد وسواس بخرج ندید ، اینو مطمعن باشید فقط در یه سلول انفرادی بدون ملاقاتی و بدون ارسال اب و غذا ممکنه در معرض نباشید. پس نکات اصلی رو که میدونید و v.behdasht پدر هممون رو درآورده، رعایت کنید. هر چی وسواس تر باشی، ویروس دنبالت میاد. راستش من همچنان عادی زندگی میکنم. صبح تا شب همه جاهایی میرم پرخطرن، بیمارستان میرم، سوار تاکسی میشم، با مغازهها در ارتباطم، دست توو دماغم میکنم و اونایی که خوابالوی منو دیدن میدونن که وقتی خوابم میاد، شر شر اشک میریزم و مجبورم هی پاکش کنم :-)) روزگاره دیگه. یکی گفت «تو چرا نمیمیری؟» گفتم «هنوز نوبتم نشده»
+ پیرمرد از طرف ایران رفته بود سازمان بهداشت جهانی ، لعنتی اونقدر شیوعهای بیماریها رو دیده بود، وبای جنگ جهانی اول و طاعون ِ قرون وسطی هم به چشم دیده بود :-)) میگفت وقتی میگن ۱۵۰۰ نفر مبتلا ، یعنی ۱۵۰۰ نفر شناسایی شده ، پس ۱۵ هزار نفر شناسایی نشده! پس زیاد درگیر درستی و غلطی ِ آمارها نشید. آمار نزدیک به واقعیته. اما اینا مواردیه که فهمیدن. اما نفهمیدهها خیلی بیشتر از ایناست. فقط سرعتمون کمه.
+ با چند نفر، بلند و تند صحبت کردم. خسته بودم. این هفته شاید کلا ۱۲ ساعت خوابیدم. آخه هیچی رعایت نمیشه. میدونم تقصیر مسئولان و مدیراست. رفتم توی اتاق، دیدم خانم سن بالای خدماتی داره گریه میکنه، عذرخواهی کردم. گفت «نه، بخاطر حرف شما نیست، بهم گفتن من اشتباه کردم که این آدمها میمیرن!!» از دلش در آوردم، با خودم گفتم آخه چقدر بعضیا پستن که اینو به این بنده خدا گفتن!! آوردمش توی سالن. ریختم سر چند نفر. بی اعصابی از خصوصیات بارز این روزهای یک بزرگوار است...
+ کتابخونه بزرگی داشتیم و به نسبت، کتابهای زیادی داریم که خداروشکر اکثرشو خوندیم. فقط من قید و بندی برای حفظ کتابها ندارم، ولی همسر سر ِ کتابهامون که خیلیاشو با خون دل جمع کردیم، خون میریزه :-)) چند وقته جا کم آوردیم و افتادیم توو فکر طراحی یه کتابخونه بزرگتر. دیروز آماده شد، آوردن برای نصب. امیدوارم خوب بشه. برای همتون آرزوشو دارم. دوران کرونا و قرنطینه خونگی وقت خوبیه برای مطالعه.
+ خداروشکر کاملا خوب و سرحالم. امیدوارم همگی همینطور باشید.
بازدید : 292
جمعه 15 اسفند 1398 زمان : 19:12